شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند......

ساخت وبلاگ

 

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 4:34

 

حلقوم ها را می توان برید اما فریادها را هرگز. مسلمانان نیز درست به همان علت كه آقای پوپر می گوید اسلحه بر خواهند داشت و از هویت خود دفاع خواهند كرد تا نظم نوین آمریكایی بر جهان سیطره نیابد. 

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 114 تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:41

 ملتی که برای هر قطعه از این میهن خون‌ها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا، این دشمنان اسلام را جایز نمی‌داند؛ نگرانی ما این است که مبادا سازشی صورت گیرد اما هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت.

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 136 تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:31

 

 
راز و رمز «يا مهدي ادركني»
21 بهمن سردار احمد سوداگر -رئيس پژوهشگاه دفاع مقدس ستاد كل نيروهاي مسلح- دارفاني را وداع گفت: وي كه جواني خود را در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل صرف كرده بود، مسئوليت هاي مهمي از جمله فرماندهي لشگر را در كارنامه درخشان خود داشت. آنچه در ادامه مي خوانيد مقاله اي از اين رزمنده فقيد درباره «نقش موعود باوري شيعي در دفاع مقدس» است كه در آخرين روزهاي حيات وي نگارش شده و اولين بار دركيهان منتشر مي شود.
گفته اند كه حيات ملت ها به دو قاعده بزرگ بستگي دارد و يا به عبارت ديگر براي ادامه حيات در مقياس هاي مختلف فردي، قومي و قبيله اي و حتي ملي دو مفهوم خودنمايي مي كند. يكي افتخار به گذشته و دوم اميد به آينده.

افتخار به گذشته:
بديهي است كه تمام اقوام و ملل به عناوين و گونه هاي مختلف سعي دارند به گذشته خود افتخار نموده و ببالند و اين بالندگي را در طول تاريخ به رخ اين و آن كشيده و در مقابل ساير جوامع و ملل به آن افتخار كنند و حتي در بعضي جوامع ديده شده است كه حتي شكست هاي خود را ناديده گرفته اند و با توسعه موفقيت ها (هرچند كم يا مقطعي) سعي در پوشاندن شكست ها داشته اند تا جايي كه مقام معظم رهبري عزيز مي فرمايند: گزارش هاي خوب جنگ هاي ملي و ميهني يكي از گوياترين بخش هاي تاريخ هر ملت محسوب مي شود بسياري از آثار بزرگ هنري دنيا برروي قهرماني ملت ها متمركز شده اند، حتي آنجايي كه شكست خورده اند.
اميد به آينده:
تحقيقا همه زمامداران و فلاسفه براين باورند كه توسعه و پيشرفت و خيلي از مفاهيم روانگراي توسعه زا مديون اميد به آينده است و اگر هر جامعه و ملتي از اميد به آينده برحذر داشته شود و اصولاً آن فرد يا قوم و جامعه اميدي به آينده نداشته باشد پوچي گرايي و نيهيليسم توسعه نيافته و آن جامعه محكوم به شكست است. نيهيليسم، مفهومي است كه جدا از دلالت هاي فلسفي و پيچيدگي هاي نظري اش، در تجربه روزمره و شخصي افراد نيزمعنادار به بيان ساده. و همان طور كه نيچه اظهار مي كند. مي توان نيهيليسم را بي ارزش شدن ارزش ها تعريف كرد.
دين مبين اسلام در دو موضوع عمده در مقابل اين پديده (پوچي گرايي و نيهيليسم) قد علم نموده و برخورد كرده است.

قيامت:
اعتقاد به قيامت ومعاد تقريباً دراكثر دين هايي كه انسان ها از اول خلقت تا حالا با آن سروكار داشتند هرچند با اختلافاتي همواره در ميان مردم رايج بوده و اكثريت معتقدند كه يك روزي همه مردگان زنده خواهند شد و در آنجا ديگر پس از پشت سرگذاشتن يك زندگي توأم با رنج و زحمت به رفاه و آسايش مطلق روي خواهند آورد.
در قرآن نيز كه كتاب دين اسلام مي باشد با ديد ويژه اي بر اين مطلب نگريسته شده و از ميان همه نظريات راجع به معاد، معاد جسماني و روحاني پذيرفته گشته، فرارسيدن قيامت و برانگيخته شدن تمام انسان ها، چنان مورد توجه و قطعي بيان گرديده كه امكان هرگونه شك و ترديدي را از بين برده و آن را وعده اي تخلف ناپذير خوانده. دراين كتاب، معاد در دو مرحله مورد بررسي و تبيين قرارگرفته كه يكي امكان وقوع معاد است و ديگري دليل هاي وقوع معاد، كه به طور خلاصه به بيان هر كدام از موارد ياد شده مي پردازيم.

انتظار:
موعود باوري و اعتقاد به مهدويت، اعتقادي بسيار غني كه درتاريخ اسلام جايگاهي خاص و بس رفيع دارد و اثر بخشي خود را درحوادث مختلفي نشان داده است. يكي از حوادثي كه اين اعتقاد درآن نقش اساسي داشته است همان قيام ملت ايران به رهبري امام خميني رحمه الله عليه مي باشد.
انقلاب ما در راه آن هدفي كه امام زمان براي تأمين آن هدف مبعوث مي شود و ظاهر مي شود يك مقدمه لازم و يك گام بزرگ بوده. ما اگر اين گام را برنمي داشتيم. يقيناً ظهور ولي عصر (صلوات عليه وعجل الله تعالي فرجه الشريف) به عقب مي افتاد.
مقام معظم رهبري دراين خصوص مي فرمايند: شما مردم ايران و شما مادران شهيد داده و پدران داغدار و افرادي كه در طول اين مبارزه زحمت كشيدند بدانيد؛ شما اي امام بزرگوار امت بدانيد:(كه بهتر از همه ما مي دانيد)
شما موجب پيشرفت حركت انسانيت به سوي سر منزل تاريخ و موجب تسريع در ظهور وليعصر (صلوات عليه) شديد. شما يك قدم اين بار را به منزل نزديكتر كرديد. با اين انقلاب كه مانع را كه همان دستگاه و نظام پليد ظلم دراين گوشه دنيا بود و سرطان بسيار خطرناك و موذي و آزار دهنده اي بود اين را كنديد و قلع و قمع كرديد.
جمهوري اسلامي نتيجه برداشت صحيح از اعتقاد به امام زمان و الگوي كوچكي براي آن حكومت عظيم جهاني است.
همه خصوصياتي كه در ظهور مهدي(ع) هست در يك مقياس كوچك در انقلاب اسلامي ملت ايران هم هست. در آنجا هم مخاطب حضرت بقيه الله همه مردم عالمند؛ يعني در آن لحظه اي كه به خانه كعبه پشت مي دهد و تكيه مي كند و دعوت خود را با صداي بلند فرياد مي كند. صدا مي زند (يا اهل العالم؛ انقلاب اسلامي ما هم از آغاز اعلام كرد كه مخصوص يك ملت و يك قوم و يك كشور نيست. همچناني كه آن بزرگوار با همه قدرت هاي بزرگ جهان ستيزه مي كند و در مي افتد. انقلاب ما هم با دست خالي و فقط با تكيه به نيروي ايمان با همه قدرت هاي عظيم جهاني مقابل شد. همان طوري كه ظهور حضرت مهدي هم حساب هاي مادي و معمولي را به هم مي ريزد. انقلاب ما هم همه حساب ها را به هم ريخت.
جنگ يكي از حوادث حساس است كه بر ضد اين انقلاب تحميل شد، آحاد ملت ايران، براي دفاع از دين و تماميت ارضي خود، وارد عمل شدند و مقطعي حساس و در عين حال بسيار درخشان در تاريخ اين انقلاب عظيم به وجود آوردند كه از اين مقطع به دوران دفاع مقدس ياد مي شود.
هشت سال دفاع مقدس، داراي ابعاد و زواياي گوناگوني مي باشد كه با بررسي هر يك از اين ابعاد، درمي يابيم فرهنگ هاي ناب و ارزشمند ديني را در درون خود جاي داده است.
يكي از زواياي بسيار ارزشمند دوران دفاع مقدس همان اعتقاد به مهدي موعود به عنوان منجي عالم بشريت است (انتظار) كه در دوران دفاع مقدس، جلوه خاصي يافت و درخشان تر از گذشته خود را در عرصه نظام اجتماعي و سياسي و دفاعي مطرح نمود. و همچنين دفاع مقدس در ترويج اعتقاد به مهدويت نيز ايفاء نقش نموده و توانست در توسعه آن نقشي اساسي داشته باشد. اعتقاد به مهدي موعود در به وجود آمدن فرهنگ دفاعي نقش اساسي داشت كه موجب گرديد همين فرهنگ دفاعي سرشار از قداست شده و در روح و روان يك يك افراد مدافع نظام اسلامي و اسلاميت ريشه بدواند. همان گونه كه مي دانيم اولين ابزار قدرت و توان انقلاب در مقابله با تجاوز ارتش بعث عراق پيدايش فرهنگ دفاعي است كه به افراد توانايي مي بخشيد تا با دست خالي در مقابل دشمن تا دندان مسلح ايستادگي كنند. با توجه به معناي فرهنگ كه عبارت است از مجموعه آداب و رسوم آيا مي توان بيان كرد كه اعتقاد به مهدويت را كه اكنون تبديل به فرهنگ شيعه و شيعيان شده است و به معناي مجموعه اي از دانش ها، آداب و علوم مربوط به حضرت بقيه الله (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد از فرهنگ دفاع مجزا نمود؟
اعتقاد به مهدويت، به مجموعه اي از نگرش ها و ارزش ها و هنجارهاي مربوط به ظهور موعود از سلاله پاك پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) اطلاق مي شود. طبق آيه شريف501 سوره انبياء اين اعتقاد قدمتي ديرينه دارد و همه اديان الهي به ظهور يك منجي بشارت داده اند؛ ولي در دين اسلام به واسطه تعاليم قرآن كريم و بيانات پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام) و همچنين مجاهدت علمي و فرهنگي علماي شيعه، ابعاد اين اعتقاد، بيشتر آشكار شد.
با نگاهي دقيق به جنگ تحميلي مي فهميم كه اين جنگ را اعتقادي همراهي مي كرد كه در پيروزي آن بسيار موثر بود و آن اعتقاد به حكومت جهاني حضرت ولي عصر بود كه با روح يكايك رزمندگان عجين شده بود و تبديل به جهادي عظيم شده بود. اين جهاد عظيم با اعتقاد به مهدويت و استكبارستيزي، متأثر از قيام امام حسين و مهدي موعود كاملا همراه بود نمودهاي اعتقاد به مهدويت در مباني زير خودنمايي مي كند:
-اعتقاد به امام امت به عنوان نايب برحق آقا امام زمان كه فرمانش نافذ و حكمش حكم حضرت ولي عصر بوده و حكم آن حضرت حكم خداست. رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس، انتظار و اعتقاد به امام عصر(عج) را با پيروي از ولايت مطلقه فقيه، در عمل و بسيار ملموس به ما نشان دادند. آنها، چون واقعا اعتقاد داشتند كه راهشان و هدفشان و مكتبشان اسلامي و مهدوي است مشتاقانه وارد جبهه هاي جنگ مي شدند آنان عشق به امام راحل را در راستاي عشق به اما عصر(عج) مي دانستند. آنان معتقد بودند هر عشق به امام زمان(عج) به كار آنان نمي آيد و اگر امام راحل حرفي مي زد و دستوري صادر مي كرد دوستدارانش به هر قيمتي كه بود، خواسته آن بزرگوار را اطاعت مي كردند. چون واقعا درك كرده بودند كه خواسته امام راحل در راستاي خواسته امام عصر(عج) مي باشد.
-اعتقاد به اينكه سلسله مراتب فرماندهي سلسله مراتب فرماندهي ائمه معصومين است كه تخطي از دستور فرمانده تخطي از فرمان خداوند سبحان قلمداد مي شد و فرمانبري از فرمانده خود را فرمانبري از امام و در ترتيب توالي فرمانبري از امام زمان و در همان راستاي فرمانبري از خداوند سبحان مي دانستند.
-رزمنده ها خودشان را سرباز امام عصر(عج) مي دانستند و معتقد بودند اين مملكت، مملكت امام زمان(عج) و رهبر واقعي آنان آن حضرت است. آنان پذيرفته بودند آن كسي را كه در جبهه ها فرماندهي مي كند امام خميني(رحمه الله عليه) چقدر زيبا درباره آن بزرگواران بيان فرموده است كه همه شما چه ارتش چه ژاندارمري، چه سپاه پاسداران و داوطلباني كه براي دفاع از اسلام و دفاع از شرافت اسلامي خودشان به جبهه ها مي روند، همه شما لشكرهاي اسلامي هستيد. همه شماها ارتش امام زمان هستيد.
-نامگذاري لشگرها و يگان ها كه مستقيما با نام هاي مبارك آن حضرت يكي بود به عنوان مثال لشكر حضرت وليعصر لشكر 32 المهدي- لشكر 91 فجر- لشگر الهادي- سپاه صاحب الزمان- سپاه انصارالمهدي كه مستقيما با نام مبارك مرتبط مي باشند.
نامگذاري ساير يگان ها همانند لشگر امام حسين- لشگر 13 عاشورا- لشگر 52 كربلا- لشگر حضرت ابوالفضل- لشگر نجف و... كه ارتباط مستقيمي با جد آن بزرگوار داشته كه اساساً دشمن ستيزي و آزادگي و آزادي خواهي را متأثر از عاشورا در خود عجين نموده است.
- رمز يامهدي- يا مهدي ادركني- يا مهدي عجل علي ظهورك كه در بيشتر ادبيات روزمره رزمندگان دفاع مقدس بسيار مشهود و زبانزد خاص و عام است.
-بيرق ها كه نمادهاي هر سازمان و لشگرهايي محسوب مي شد تماما با تراكم پنج مفهوم بيانگر روح اعتقادي رزمندگان اسلام بوده و در اين فراواني (پنج مفهوم) اساس اعتقادي دفاع مقدس تبلور يافته است.
(لااله الاالله- محمد رسول الله- ياحسين- يامهدي ادركني- ياابوالفضل العباس)
-شعارهاي نوشته شده بر روي سينه، پيشاني بند و شانه هاي رزمندگان يكي ديگر از نمادهاي غيرقابل انكار تأثير اعتقادي مهدوي بر رزمندگان است كه در كلمات و مفاهيم متعددي تبلور يافته است، همانند (تا كربلا راهي نمانده- يا مهدي ادركني- سرباز امام زمان- پيش به سوي حرم حسيني)
-دعاي فرج امام زمان در تمام نمازهاي يوميه رزمندگان بدون استثناء تبلور خاصي داشته است كه بي شك منبعث از اعتقاد به مهدويت و قيام جهاني حضرت وليعصر دارد.
-شعارهاي رزمنده هاي ما كه با سلاح «يامهدي» و «ياحسين» و... به صفوف دشمن حمله مي كردند و با سردادن اين شعارها بصورت اعتقادي مي جنگيدند نماد هميشگي داشته است.
- بسياري از رزمندگان براي يافتن ارتباط معنوي و حتي ديدار و ملاقات با حضرت بقيه الله درجبهه ها حاضر مي شدند. آنان با مناجات هاي شبانه با آن حضرت و فريادهاي روزانه «يامهدي ادركني» درهنگام نبرد، اعتقاد به مهدويت را درخود عميق تر مي كردند.
-يك پژوهش آماري در تعدادي از وصيت نامه هاي شهداء نشان مي دهد كه در هر وصيت نامه اي به طور ميانگين چهار بار به نام امام و امام زمان(عج) و تبعيت محض از ولايت فقيه ذكرشده است.
در اين وصيت نامه ها، خاطرات و دست نوشته هايي كه از دوران دفاع مقدس از آن عزيزان سفركرده بر جاي مانده، دريايي است از فرهنگ مهدويت كه ارتباط ها و حتي ملاقات ها و زمزمه هاي دلتنگي زيادي در آنها موج مي زند.
- پژوهش هاي ديگر آماري مبتني بر نامه هاي آزادگان بيانگر اين مفهوم است كه اكثريت قريب به اتفاق آزادگان عزيز با توكل بر ائمه متحمل سختي ها شده اند و صبر و بردباري خود را صرفا براي ظهور حضرت بر خود آسان مي نمودند و اين مطالب در نامه ها بسيار مشهود است.
مجال نيست، اينها نمونه هائي از درياي بي پايان اعتقاد به مهدويت و حضرت ختمي مرتبت است كه در دل دفاع مقدس نهفته است.
امام خميني درباره جنگ اعتقادي فرمودند: اين جنگ جنگ اعتقاد است جنگ ارزش هاي اعتقادي انقلابي است و ما در مقابل ظلم ايستاده ايم.
مقام معظم رهبري در اين زمينه مي فرمايد: خيلي از بزرگان ما در همين دوران غيبت آن عزيز و محبوب دل هاي عاشقان و مشتاقان را از نزديك زيارت كرده اند بسياري از نزديك با او بيعت كرده اند، بسياري از او سخن دلگرم كننده شنيده اند، بسياري از او نوازش ديده اند و بسياري ديگر بدون اين كه او را بشناسند، از او لطف و محبت ديده اند و او را نشناخته اند. در همين جبهه هاي جنگ تحميلي، جوان هايي كه در لحظه هاي حساس، احساس نورانيت و معنويت كرده اند لطفي از غيب به سوي دل هاي خودشان حس و لمس كرده اند، نشناختند و نفهميدند پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عزيز يك پيوند ناگسستني است.
سرلشكر حسن فيروزآبادي مي گويد: همه آن هايي كه جبهه رفتند، تربيت شده انتظار مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بودند همان چيزي كه باعث شد جوان ايراني جنگ جو باشد.
امام خميني (رحمه الله عليه) در اين باره مي فرمايد: پنجاه سال عبادت كرديم قبول باشد يك روز هم يكي از اين وصيت نامه ها را بگيريد و مطالعه كنيد. گوشه اي از اين وصيت نامه ها به اين مطلب اختصاص دارد كه اداره كننده اين جنگ امامان معصوم (عليهم السلام) به ويژه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد.
مقام معظم رهبر مي فرمايد: ما غريبانه جنگيديم. در دوره جنگ، ارتش ما غريب، بسيج ما غريب بود. كساني كه مي خواستند حقيقتا جانفشاني كنند، باغربت مي جنگيدند از چه جهت غريب از اين جهت كه هيچ نقطه دنيا با ما موافق نبودند. همه كشورهاي اروپايي از عراق حمايت مي كردند و به او سلاح و امكانات مي دادند.
آري؛ تنها چيزي كه با وجود دشمنان بسيار زياد و امكانات بسيار كم، ملت ايران را شكست ناپذير كرد اميدواري آنان به پيروزي اسلام بر كفر بود. همين اميدواري آنان بود كه عقيده آن ها به راه و مكتبشان را روزبه روز محكم تر مي كرد آنان با لمس كردن عنايات الهي و امدادهاي غيبي و توجهات امام معصوم(عليهم السلام) باور داشتند كه بر حق هستند و دست ديگري هست كه اين جنگ را هدايت مي كند و سنگر به سنگر پيروزي نصيب آن ها مي نمايد.
رهبر معظم انقلاب در اين باره مي فرمايد: در روز پانزدهم دي ماه 9531 من اين احساس را واقعا در وجدان خود پيدا كردم كه صاحب اين بيابان ها، صاحب اين صحنه پرشور و عظيم (اشاره به جبهه هاي جنگ) ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و بي گمان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم اكنون با جسم و حضور جسمي و بدني اش، يا با توجهش در ميان اين جنگاوران و جنگجويان است.
اگر اعتقاد به مهدويت و امامت آقا امام زمان در جنگ نبود امكان نداشت اين ارتش با اين وضع و سپاه كم و سن و سال با اين فرماندهان جوان و آموزش نديده و اين نيروهاي بدون سلاح و آموزش و ضعف شديد تسليحات و مهمات بر اين لشكرهاي تا بن دندان مسلح عراق و قدرت هاي بزرگ به پيروزي برسند و اين پيروزي در آخرين نامه رئيس رژيم عفلقي عراق چنين خودنمايي مي كند (همان كه خواستيد محقق شد) مگر نبود كه چرخاننده اصلي جنگ الطاف الهي و عنايات امامان و به ويژه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بوده اند اين نكته است كه اگر به سن و سال فرماندهان جنگ در رده هاي مختلف توجه كنيم مي فهميم كه گردانندگان به ظاهر دسته اول جنگ، بين بيست تا سي سال سن داشته اند، براي نمونه شهيد خرازي در سن 72 سالگي، شهيد عليرضا موحد دانش در سن 52 سالگي، شهيد حاج محمد ابراهيم همت در سن 82 سالگي و شهيد حسن باقري در سن 52 سالگي به شهادت رسيده اند. علاوه بر فرماندهان جنگ بيشتر كساني كه وارد ميدان نبرد شدند، در سن كم و در بهار عمر خود بودند خاطرات شهداي عزيز ما مملو است از داستان ها و خاطراتي كه برخي از مشتاقان به خاطر سن كم و عشق به دفاع از دين خود، در شناسنامه هايشان دست مي بردند، تا مشكل سني خود را حل كنند. امثال حسين فهميده و مسعود كمالي نياهاي سيزده ساله و بهنام محمدي ها در جاي جاي جبهه ها كم نبودند كه جاذبه معنوي نايب امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف قلوب عاشق آنان را جذب كرد و راهي ميدان هاي نبرد شدند. اگر كسي ادعا كند همه اين ها به تنهايي توانستند جنگ را اداره كنند، اولين چيزي كه اين ادعا را رد مي كند سن كم رزمنده ها مي باشد طبق آمار 00251 تن از شهداي دفاع مقدس بين 41 تا 42 سال سن داشته اند. همين افراد با سنين كم خود، حماسه ها آفريدند؛ چون مي دانستند اين جنگ بين اسلام و كفر است و سرانجام اسلام است كه پيروز مي شود آنان عقيده داشتند، پرچم اسلام در آينده اي نه چندان دور به وسيله امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بر كل عالم سايه مي افكند و خودشان را سربازان امام زمان مي دانستند و در اين راه تمام سعي و تلاش خود را به كار مي بستند و از مصاديق بارز اين آيه شريفه شدند كه (ان الذين قالو ربناالله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا) 

پي نوشت ها
1- در مكتب جمعه ص 202، 201، 6/4/95
2- خطبه هاي نماز جمعه رسالت 12/1/76
3- در مكتب جمعه ص 250، 29/3/06
شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 125 تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:26

 شهر خالي است ز عشاق بود كز طرفي

مردي از خويش برون آيد و كاري بكند؟

و در شهر كه خالي از عشاق بود،‌ مردي آمد كه شهر را ديوانه كرد. زمين را ديوانه كرد. زمان را ديوانه كرد. او كه آمد،‌ از هر طرف عاشقي پيدا شد كه از خويش برون آمد و كاري كرد.

اما اين همه عاشق كه به جان و عدد، صدها حواري در جيب داشتند، طرفه حكايتي بودند كه كس به ديدن هم باور نتوانست كرد، چه به شنيدن. اين‌ها حكايت يكي از اين عاشقان است، در روزگار ظهور روح خدا؛‌ حكايت همت.

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 166 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392 ساعت: 1:23

 یا همه زخمی‌ها و شهدا، یا هیچ کدام. برایم فرق نمی‌کرد آنهایی که روی زمین افتاده بودند همه برادرم بودند و همه برایم مثل محمد ابراهیم بودند. دلم نیامد بچه‌های مردم مفقودالجسد بمانند... . هر سال با آغاز فصل بهار دل‌های بهاری عاشقان فرهنگ ایثار و شهادت یاد فرمانده‌ای را در خود زنده نگه می‌دارند که همه وجودش مردانگی و وفا بود. فرمانده‌ای که روزگاری در لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا علمداری می‌کرد، وقتی نام محمدحسن بر زبان جاری می‌شود، همرزمانش یاد نمازی را که قبل از عملیات والفجر8 در کنار نهر ابوفلفل به او اقتدا کرده بودند، می‌افتند و در فراقش می‌سوزند و می‌سازند. «سرلشکر شهید محمدحسن طوسی» قائم مقام فرماندهی و فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشکر ویژه 25 کربلا در هجدهم فروردین 1366 در دشت تفتیده شلمچه کربلایی شد و به رب‌الاربابش رسید. دو فرزند دیگر به نام‌های «محمدحسین و محمد ابراهیم» هم از خانواده گرانقدر طوسی هدیه به محضر رب‌العالمین شدند. متن زیر خاطره‌ای زیبا و تکان‌دهنده از زبان همسر شهید طوسی، خانم حلیمه عرب‌زاده طوسی است که تقدیم مخاطبان می‌شود. برادرِ همسرم، «محمدابراهیم» 17 سال از سن‌اش می‌گذشت، بسیار خوش سیما و زیباروی بود. شهادت از چهره معصومانه‌اش می‌بارید. چشم‌هایی آبی رنگ، موهایی طلایی و محاسنی نرم و زیبا داشت؛ مظلوم و کم حرف بود. حیف می‌شد اگر چنین دسته گلی به شهادت نمی‌رسید و روی زمین می‌ماند. شهادت برازنده وجود نازنین محمد ابراهیم بود و خدا نخواست که پیکر چنین آلاله‌ای به خانه برگردد، مادرش را چشم انتظار گذاشت، چرا که خاک‌های آسمانی "چیلات" عاشق چنین پیکری شده بودند، با او خو گرفته و به راحتی از او دل نمی‌کندند. خاک‌های پاک چیلات محمدابراهیم‌های لشکر 25 کربلا را در دل خود مخفی کرده و آنها را شافع ملکوتی شدن‌شان قرار داده بودند. پیکر محمدابراهیم‌ها و گام‌های محمدحسن‌ها خاک چیلات را همانند تربت غریب بقیع، تقدس بخشیده بود و دیگر خاک چیلات بوی بقیع می‌داد. عملیات والفجر 6 عملیاتی که با رمز یازهرا(س) در منطقه عمومی چیلات آغاز شده بود، بیش از 350 شهید از لشکر 25 کربلا در این عملیات با مادرشان مأوا گرفتند و بسیاری از آنها در دل آن خاک‌ها تنیده شده و مخفی و گمنام ماندند و گمنامی آنها سند بارز زهرایی شدن‌شان بود. هنگامی که خبر شهادت و مفقودالجسد شدن محمدابراهیم را به مادر دادند، مادر همسرم که زن باصلابت و مقاومی بود و در برابر مشکلات قد خم نمی‌کرد، فقط یک جمله بیشتر نگفت: «به محمدحسن بگوئید اگر پیکر محمدابراهیم را پیدا کرد بیاورد وگرنه خودش بیاید تا دلم آرام گیرد». ولی محمدحسن سخت احساس شرمندگی می‌کرد و تاب دیدن روی مادر را نداشت. چندی نگذشت که محمدحسن با ماشین آمد. صدای ماشین، مادر را متوجه آمدنش کرد، بلافاصله مادر از روی طاقچه قاب عکس محمدابراهیم را گرفت، بوسید و به طرف درب حیاط شتافت. با دیدن قامت رعنا و رشید محمدحسن، اشک دور چشمان مادر حلقه زد او را در آغوش کشید، بوسید و گفت: - «ننه جان؛ خوش آمدی. ننه، فدای آن قد و قامت رعنایت شود. عکس محمدابراهیم را از دستم بگیر، تو محمدابراهیم را برایم نیاوردی ولی من او را برایت آوردم، او را با افتخار تقدیم خدا کردم و از خدا خواسته بودم محمدابراهیم پیش مرگ و قربانی محمدحسن شود. همین قدر که محمدحسنم سالم است خدا را شکر می‌کنم. اگر پیکر پسرم نیامده فدای گمنامی و غربت مادر رزمندگان حضرت فاطمه زهرا(س)». از محمدحسن درباره شهادت برادرش و اینکه چرا او مفقود ماند پرسیدم که در جوابم گفت: در حین عملیات مظلوم والفجر6 بعد از تصرف جاده آسفالته مسیر شهرهای علی غربی – علی شرقی عراق و پاسگاه چیلات، عراقی‌ها پاتک سنگینی را علیه نیروهای ما شروع کردند. پس از شروع پاتک و پیشروی عراقی‌ها، نیروهای ما از هم جدا شده و همدیگر را گم کردند. «مرشدی» از نیروهای واحد اطلاعات و عملیات که در عملیات والفجر8 به شهادت رسید، در تکاپوی پیدا کردن محمدابراهیم بود که دید رزمنده‌ای در جوار تخته سنگی در کنار جاده آسفالته به حالت دَمَر بر زمین افتاده است، سینه‌خیز به سوی او رفت، دید که آن رزمنده شبیه محمدابراهیم است و چون لباس پلنگی به تن داشت مطمئن شد که خود او است. تکانش داد، چند مرتبه او را صدا زد ولی محمدابراهیم جوابی نمی‌داد، تنها کاری که محمدابراهیم کرد سه بار کف دستش را به خون پشت سرش کشید و روی دست مرشدی مالید. چون قدرت تکلم نداشت با اشاره به مرشدی فهماند که برود. توی آن هجمه وسیع آتش و درگیری، مرشدی محمدابراهیم را روی دوش خود گذاشت و مسافتی او را با خود به عقب آورد اما آتش دشمن آنقدر سنگین بود که نتوانست پیکر محمدابراهیم را به خط دوم بیاورد. او را در پشت تپه‌ای که ما به آنجا مشرف بودیم، قرار داد و از طریق بی‌سیم موضوع را به من گفت، از من خواست تا اجازه بدهم از نیروها کمک گرفته و محمدابراهیم را به عقب بیاورد. از او پرسیدم: -«اگر محمدابراهیم را به عقب بیاوری تکلیف سایر زخمی‌ها و شهدا چه می‌شود؟» گفت: «امکان آوردن بقیه نیست.» به مرشدی گفتم: - «یا همه زخمی‌ها و شهدا یا هیچ کدام، برایم فرق نمی‌کرد، آنهایی که روی زمین افتاده بودند، همه برادرم بودند و همه برایم مثل محمدابراهیم بودند. دلم نیامد بچه‌های مردم مفقودالجسد بمانند و تنها برادر مرا به عقب بیاورند. از طرفی هم در آن وضعیت بحرانی نمی‌خواستم جان نیروهای دیگر را به خطر بیاندازم بنابراین از آوردن پیکرش گذشتم و به ادامه عملیات پرداختم». اینجا بود که محمد حسن، فرمانده‌ای با روح بلند از جنازه برادر نازنین خود گذشت و دفتر تاریخ را با شکستن نفس، ایثارگری و فداکاری پیوند زد و این حرکت او باید درس و چراغ راهی برای آیندگان باشد 

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 170 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392 ساعت: 1:12

 نام : علي

 

   نام خانوادگي : خاور زاده

 

   تاريخ تولد : 1345

 

   تاريخ شهادت : 31/03/1366

 

   محل شهادت : ماووت عراق

 

   شهرستان : بروجرد

 

وي در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و در حالی که بیش از سیزده سال نداشت پدرش را از دست داد.این ضایعه ی بزرگ نتوانست خللی در روحیه و اراده پولادین علی به وجود آورد. علی با پایان رساندن دوره ابتدایی و راهنمایی و ورود به دبیرستان فردی مفید و با استعداد در میان هم کلاسی های خودش بود عشق به امام سراپای وجودش را در برگرفته بود که در کلیه اعمال و حرکات علی کاملا ً مشخص و مشهود بود. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1362 به عضویت پایگاه محل در آمد و تعلیمات نظامی را فرا گرفت.در سال 1362 به همراه عده ای از رزم آوران که از دزفول با پای پیاده عازم دیدار امام بودند در بروجرد به آن ها پیوست و عازم تهران گردید و با توجه به اینکه پاهایش تاول زده و خستگی شدید بر آن ها غلبه کرده بود اما شوق دیدار امام آن اسوه مقاومت و تقوا خستگی راه را از وجودشان زدوده و دیدار امام حالتی ملکوتی در علی بوجود آورد که پس از برگشت به بروجرد بعد از مدتی عازم جبهه گردید علی در چندین عملیات شرکت نمود كه از جمله آنها: عملیات والفجر – فتح5 - کربلای10- حاج عمران بود. 
در عملیات شلمچه علی از خود شایستگی فراوان نشان داد و عضوی مفید و نمونه برای لشگر 57 به شمار می آمد. با عضویت در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 57 نهایت استعداد و نبوغ را از خود نشان داده که پس از مدتی فرماندهی تیم اطلاعات یکی از گردان ها را به عهده گرفته و با احساس مسئولیتی که داشت از این امر مهم غافل نمی شد. در شب عملیات مقدس نصر، 4 بامداد مورخه 31/3/1366 در اثر ترکش خمپاره و موج آر پی چی بدست دشمنان به شهادت رسید و عاشقانه شربت شهادت را نوشید.
          

 

                                                                              یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 

   نام : علي عباس

 

   نام خانوادگي : چاچ

 

   تاريخ تولد : 1339

 

   تاريخ شهادت : 20/01/1365

 

   محل شهادت : سليمانيه عراق

 

   شهرستان : خرم آباد

 

وي در بهمن سال 1339 در روستای کره (ده پیر) در خانواده ای مستضعف کشاورز به دنیا آمد و از کودکی فردی خوش اخلاق و دارای رفتاری حسنه بود ، به طوری که در میان فامیل و اقوام زبانزد همه بود و همه به فکر و رفتار او احترام خاصی می گذاشتند و مورد احترام همه بود. 
دوران ابتدایی را در مدرسه روستای با موفقیت گذراند و به عنوان نفر اول در مدرسه معرفی شد.دوران راهنمایی را در خرم آباد به سر برد و سوم راهنمایی را همراه با کار به پایان رسانید.
با وجود هوش سرشاری که داشت به علت فقر مادی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و در جریان انقلاب کاملا ً شرکت داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد و در اولین روزهای پیروزی از پیشتازان عضویت در سپاه بود و در آن زمان تمام وقت خود را در خدمت به انقلاب صرف می کرد و در همه گرفتاری های انقلاب در کردستان ، خوزستان جنگ با گروهک ها و در جنگ تحمیلی با تمام قدرت و همیشه شرکت داشت و در اکثر عملیات شرکت کرد و چهار بار مجروح شد ولی هیچ وقت احساس خستگی یا کسالت و یا اینکه بگوید مجروح شده بازگو نمی کرد و آمادگی خود را چندین برابر می کرد. سرانجام در مراحل پایانی عملیات والفجر9 در مقابل تک عراقی های مزدور (رژیم بعث عراق) مردانه ایستاد و مقاومت کرد و پس از نبردی سخت و نابرابر به درجه رفیع شهادت نائل و به هدفش که شهادت در راه حق بود رسید.

 

                                                                                یــادش گــرامی و راهــش پر رهـــرو باد

 

   نام : عبدالحسين

 

   نام خانوادگي : كردي

 

   تاريخ تولد : 1340

 

   تاريخ شهادت : 04/10/1365

 

   محل شهادت : شلمچه

 

   شهرستان : بروجرد

 

وي در شهرستان بروجرد متولد شد ودوران تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد.سپس در آموزشگاه نوجوانان مشغول به خدمت شد. بعد از انقلاب و تشکیل کمیته انقلاب در این ارگان به فعالیت پرداخت و به استخدام سپاه پاسداران درآمد. او همیشه خار چشم منافقین بود و چندبار تصمیم به ترور وی گرفتند ولی به خواست خدا موفق نشدند.با شروع جنگ تجاوز عراق علیه ایران ، شهید راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در جبهه های رزم،یکبار هم مجروح شد و بعد از مجروحیت والتیام به خانه خدا مشرف شد. ایشان مسئولیت محور عملیاتی را به عهده داشت . فردی بسیار دوست داشتنی ،کم گو،خندان و خوشرو بود كه سرانجام در سال 1365،در جبهه نبرد حق علیه باطل توسط آتش شدید دشمن به فیض شهادت نایل آمد . 
                                                                                        روحــــــــش شـــــــــــاد.

 

 

شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... ...
ما را در سایت شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یا زهرا moghavemeeslami بازدید : 121 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392 ساعت: 0:56